اشاره: آیا بین سبک زندگی و نوع ظهور و بروز اجتماعی عالمان دینی در شرایط تحقق حاکمیت دینی و غیر آن تفاوتهایی وجود دارد؟ آیا موقعیت حاکمیت دینی اقتضاءات و وظایف تازهای را بر دوش این طیف از نخبگان جامعه میگذارد؟ با پیدایش انقلاب اسلامی شرایط تازهای از حیات دینی برای دین، عالمان، دینمداران و جوامع معنویتگرا بهوجود آمد. شرایطی که تا پیش از آن تجربه مشابهی برای آن نداشتیم. جامعه پس از انقلاب، نیازمندیها و مراقبتهای ویژهای را طلب میکند که اگر به سرعت و دقت رعایت نشود، دیر یا زود عوارض جانبی و بیماریهای مزمن او را از پای درخواهد آورد.
در این یادداشت در صدد ارائه هندسهای از حیات عالمان در بستر انقلاب اسلامی و در نسبت با شرایط جدیدی هستیم که انقلاب پدید آورده است.
مقدمه:
در دوران انقلاب اسلامی و حاکمیت دین دیگر عالمان نمیتوانند به همان کارکردهای سنتی خود بسنده کنند. شاید اگر تا پیش از این شرایط از وظایف عالمان دینی سخن به میان میآمد، تمام مسؤولیتهای فردی و اجتماعی آنها در یک سطر قابل بیان و توضیح بود، چرا که عواملی چون شرایط اجتماعی، موقعیت زمانه، فشارهای حاکمیتی و … مانع گسترش دایره فعالیت ایشان میشد. از سویی عالمان دینی قرنها به شرایط نسبتاً ثابتی از موقعیتهای فرهنگی، اجتماعی، ی خو گرفته بودند. هر چند شرایط ویژه سبک خاصی از کارکرد و زندگی را برای ایشان بهوجود آورده بود اما طولانی شدن این وضعیت در قرنهای متمادی، این سبک از زندگی را بهعنوان یک اصل و پایه ثابت از شرایط حیات عالمان دینی تثبیت کرد به گونهای که اگر کسی خارج از فعالیتها و کارکردهای سنتی حوزویان نکته دیگری را بهعنوان وظیفه این طیف مطرح میکرد با اعتراض مواجه میشد. شاید به همین دلیل است که امروزه سید جمالالدین اسدآبادی، شهید مدرس، نواب صفوی و امام خمینی(ره) به عنوان استثناء و خروج از قاعده اولیه حوزهها معرفی میشوند.
درباره این سایت